سفرنامه ناصرالدین شاه به ارجمند و روستاهای فیروزکوه

9 فروردین 1400
۱۶ دیدگاه
کلک ساهون

ناصرالدین شاه بیشتر زمان حکومت خود را  بیش از آنکه به احوالات ممالک معطوف کند به خوشگذرانی و عیش و نوش گذراند.او با اینکه از لحاظ مذهبی انسان معتقدی به شمار می آمد و در سفرهای طولانی حتی نماز و سایر مراسم مذهبی را به جا میاورد اما بسیار هم خرافی بود. از جمله آن میتوان به خواندن دعای سفر توسط امام جمعه در گوش شاه و استخاره برای برخی امور مملکت اشاره کرد.ناصرالدین شاه طی ۴۸ سال از پادشاهی خود ۸۵ زن صیغه ای و عقدی داشت و دارای ۴۲ فرزند بوده است.او در آستانه مراسم پنجاهمین سال تاجگذاری به دست میرزا رضای کرمانی در حرم شاه عبدالعظیم  در شهر ری ترور شد.آنچه ناصر الدین شاه را نسبت به سایر شاهان متمایز میکند علاقه او به خوشنویسی و عکاسی است. علاقه ای که منتج به تحریر سفرنامه های متعددی شد که بسیاری از آن با  دست خط خود شاه به تحریر در آمده است.کتاب “دست نوشته های ناصرالدین شاه قاجار از سفر و شکار در فیروزکوه ” نیز به دست خط ناصر الدین شاه میباشد که با کوشش فاطمه قاضیها روانه بازار شده است .این کتاب مشتمل به خاطراتیست که از روز سه شنبه سی خرداد ۱۲۴۴ شروع میشود و به مدت ۵۰ روز تا روز سه شنبه ۱۷ مرداد سال ۱۲۴۴ به پایان میرسد.برخی از روستاهایی که شاه از آن عبور میکند و شرح مختصری از آن نیز بیان میکند : دماوند ، پلور ، لاسم،چشمه انگمار ، کلک ساهون ،نوا ، ارجمند ، شادمهن ، اهنز ، لزور، ساه ، تنگه واشی و …  

نوا

خلاصه رسیدیم به نوا .خانوار زیادی دارد ، جای خوبی است،از زن،مرد،جمعیت زیادی دارد.ملا ابوالقاسم نام آخوندی دارد.درختهای گیلاس خیلی داشت.گیلاس هم داشت .از آنجا رد شده به دره افتادیم، دِ برو ، همه جا از گردنه تا رودخانه هراز سرازیری باید رفت ، رفتیم اول به کنار انگم که یکی از محلات نیاک است رسیدیم ،بعد از آن به نیاک رسیدیم،همه سادات بودند و معاف هستند.از نیاک رفتیم تا رسیدیم به لب رودخانه ،رودخانه را گرفته و رفتیم ،خیلی راه بود ،تا رسیدیم به پل خرابه .دم پل همان یاور گنده لاریجانی و سایرین آمده بودند، از پل پیاده شدیم و رد شدیم ، همه جا سربالایی بد ، از محاذی ده مونه گذشته ، به لزورک رسیدیم.از آنجا گذشته باز راندیم تا رسیدیم به آب گرم.آفتابگردانی زده بودند ،رضا دهباشی از دیشب آمده بود که آب گرم و اطراف را تمیز کند .محوطه بود، درختان بید تک تک و زراعت در پایین ،آبگرم چشمه بود ،بقدر یک سنگ آب داشت ،صاف و بسیار گرم که دست نمیشد زد…

 

دشت لار

کلک ساهون

اردو در چمن کلک ساهون است ، یعنی اردو ما در ساهون است .چمن کلک پایین تر است ،برای چریدن شتر و قاطر،چمن طولانی است، بقدر یک فرسنگ طول چمن است که اردو افتاده است.همه چادرها در چمن است.آب چشمه چشمه هست اما آب خوب جاری در سراپرده نبود.

خلاصه از خستگی دیروز و بی خوابی کسالتا میرفتیم .رفتیم، رفتیم تا به گردنه ای رسیدیم ، کوهی در آنجا خراب شده بود،سنگهای سیاه زیادی ریخته بود ، منشی الممالک گفت روی این سنگها در یکی خط نوشته اند ،من پیاده شدم رفتم نزدیک سنگ تماشا کردم،خط کوفی و ریحان بود ، یک کلمه “علی شاعر” خوانده شد.بعد سواره راندیم تا رسیدیم به نوا .به نوا نرسیده خرابه ای بود که سابقا ده بوده است.در اطراف همه چمن و گل بود؛خیلی جای مصفایی بود، اما در دست لاریجانی است.

ورد زبان منشی الممالک در این روزها این کلمات است ،کلک ساهون یعنی فرخ روزی یعنی شکارگاهی ست که خاقان مرحوم این اسم را گذاشته است.

روزی که به آبگرم میرفتم ،بالای اردو سنگی بود، بطور صندلی نشان داد ، گفت ،آقا محمد شاه اینجا تازی کشید ،یک نر گرفت،اسبش به باتلاق چمن فرو رفت ،شاه آلوده شد ،بعد روی این سنگ نشست ،خواتین قاجاریه هم که دیدند شاه آلوده شد،آنها هم عمدا خودشان را از اسب انداخته آلوده شدند.

سیو و زرد اسم کوه است ، در زبان محمد رحیم خان زند،چمن وِردِل،چمن خو، سیو،کلک ساهون.

ارجمند

صبح از خواب برخاستیم ، الحمدالله درد سر رفع شده بود، رفتم حمام ، بعد از آن سوار شدیم رو به طرف ارجمند ،همه جا سرازیری بود ،چمن ساهون و کلک را گرفته راندیم ،سوار زیادی بود .امیر آخور صبح سوار شده رفته است .خطوط سنگهای گردنه نوا را گرفته بخواند، رسیدیم بخ عین الملک و تیمور میرزا ،قرقیها را خواستم آوردند، عین الملک میگفت آقا وجیه بیخود زمین خورد.

خلاصه راندیم ، راه سنگ زیادی داشت ،خیلی بد بود .خلاصه از گردنه رفتیم پایین ،به ده ارجمند رسیدیم.میرزا سعید و میرزا محمود با سید رفیع،اردل گنده ،سپهسالار و غیره استقبال کردند.

ده ارجمند بسیار کثیف بود و ،امامزاده داشت ،میگفتند هفده تن در یکجا به خاک سپرده اند.عمارت عبدالله خان و محمد حسین خان فیروزکوهی پایین ده بود ،همه خراب ، رسیدیم به چمن ،فوج فیروزکوهی دَمِ سرا پرده بودند، به سرهنگی میرزا کریم خان پسر ِ محمد حسن خان فیروزکوهی  ، آنها را دیدم ،وکیل لشکر از شهر آمده بود،او هم قِر میداد راه میرفت.اردو در چمن است ، جای آن سال اول زده شده است…خلاصه هوای خوبی داشت ،میرزا اسماعیل خان بند پی از نِشِل آمده بود.امیر اخور خطوط سنگهای گردنه نوا را نوشته بود، اعرابی که از جانب خلفا و غیره به سمت مازندران آمده بودند، مثل یادگاری طوری، اسم خودشان را نوشته بودند در سنگ.

تنگه ارجمند تا عِمرک و میروزان

 رودخانه ارجمند را گرفته سر بالا راندیم ،سی و پنج دفعه از آب گذشتیم ، تنگه سختی بود،تنگه سنگهای بزرگ بلند از طرفین راه.اما راهش بد نبود هیچ جا پیاده نشدیم، تا رسیدیم به مزرعه عمرک، خانوار هم داشت ،چمن داشت و چشمه ها ،بسیار سرد بود ،خوب جایی بود.از ارجمند الی عمرک یک فرسخ و نیم بود ،بلکه زیادتر ، از امرگ رفتیم به چمن میر ،چمن خوبی بود،حبیب الله خان برادر مصطفی قلی خان ، بلدی آنجا بود.آفتابگردان زدند ناهار خوردیم.بعد از ناهار سوار شده اغلب مردم را در چمن گذاشته و ،راندیم به تیان چال .ابراهیم بیگ نایب امروز بود، حاجی محمد قلی هم بود…

تیان چال

مصطفی قلی خان را فرستادم برود کوه تیان چال را ملاحظه کند که شکار دارد یا نه ،خودمان آمدیم بالای ایوان ،راهش بد بود ،از سنگ یکپارچه،اما سنگش جای پا داشت.رفتیم بالا ،مغاره های قشنگ کوچک و بزرگ خیلی دارد ،چمن،گل،برف دارد،هوای بسیار بسیار خوب دارد ،همیشه سایه است ،طرف عصری بعضی جاهایش را آفتاب میگیرد،چشم انداز بسیار خوبی دارد ،کوههای تیان چال و امیری لاهیجان همه پیداست.مستعد ساختن  و حجاری اشکال و پله ها و غیره است ، جاییست که لایق بیست هزار تومان خرج است ، که جاها بسازند از سنگ در آورند و اشکال حجاری شود.

شادمهان و لزور

صبح دو ساعت از دسته گذشته سوار شدیم ، با حاجب الدوله صحبت کنان رو به طرف لزور که ناهار گرم برده اند ،آنجا بپزند راندیم، از ده شادمهان گذشته به چمن و بیدستانی که طویله افتاده است و منزل امیر آخور است رسیدیم.امیر آخور و محمد رحیم خان آمدند.منزل امیر آخور بسیار باصفاست.اما از ارجمند تا اینجا یک فرسخ است .از آنجا راندیم ،همه جا آب و بیدستان و درخت بود.به اِهنز رسیدیم ده خوبی بود از آنجا راندیم باز بیدستان و درخت بود .به لزور رسیدیم.لزور ده بسیار بزرگیست،پرحاصل و قشنگ ،در دره اتفاق افتاده است.بالای ده آفتابگردان زده بودند،ناهار پخته بودند،چلوکباب صغوری بچه آرقالی دیروزی را خوردیم.دوغ خوردیم.بعد نوشتجات نواب و سپهسالار و غیره رسیده بود، زیاد خواندیم ،حاجی حیدر ریش زد.

میرزا محمود و همان اردل گنده سپهسالار ، و سلیم بیگ یاورِ خارج از فوج که در لزور مینشیند، در لزور بودند،پیشخدمتهای متعارفی امروز همه بودند ،آقا وجیه هم بود.ابراهیم بیگ نایب امروز رفته بود جای اردو را در “ساه” ببیند.همینجا آمد ، می گفت آب کم دارد ،تا انشالله خودمان رفته ببینیم،جای اردو مشخص شود…

صبح سه ساعت به دسته مانده ، رعد و برق باران ما را از خواب بیدار کرد .برق پر زور میزد بسیار ترسیدیم، برخاسته لحاف بدوش گرفتم، کفش پوشیده و رفتم پیش تفنگدارها و رحمت الله خان ،آقا سلیمان ، خواجه ها برخاستند،خیلی لحاف به دوش آنجا ایستادم…

خلاصه راندیم بالای کوه ، مه گرفت ،تاریک کرد، دل من کم مانده بود بترکد ،قلبم خفه میشد، تا رسیدیم به مصطفی قلی خان ،جلو افتاد ، رفتیم از راههای بسیار بد در میان مه تاریک ، تا رسیدیم به جایی، پیاده شدیم،رفتیم ماروق ، هیچ چیز نبود، در این بین جنبش ابرها زیاد شد، ما هم باید سرازیری برویم تا راه واشی و منزل بیفتیم.اما راهش نرم بود ،به تعجیل راندیم تا به راه رسیدیم،پی سواره ها آدم فرستادیم.در این بین باران آمد، باد و باران ،رعد و برق.طوفان شدیدی شد ،چمن ساه هم زرد بود و هیچ علف نداشت.بنا کردیم به اسب دواندن ، چتر هم در دستم بود.با هزار زحمت و ترس و لرز وارد تنگه ساه شدیم .دو راه دارد از اینجا به واشی یکی ازمیان تنگه میگذرد ،یکی از بالای بغله. ابراهیم بیگ گفت راه تنگه نزدیکتر است .راندیم ، امان از این تنگه در دنیا تنگه به این مهیبی و با هیبت دیده نشده است . سنگها از دو طرف به آسمان رفته است ،یکپارچه ،مغاره های عجیب ، و از میان تنگه همان رودخانه است که میرود به تنگه واشی.اگر دیو در دنیا باشد و یا بوده است ، خانه و مکان دیوان و عفریتان است ، طول تنگه نیم فرسنگ میشود ، آخرش به طور تنگ و به هم آمده است ؛که دو سوار با هم بیشتر نمیشود بگذرد.راهش چندان بد نیست سه جا از اسب پیاده شدم ، باتلاق هم اوایلش داشت…

تنگه واشی
لینک را به اشتراک بگذارید :
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

۱۶ دیدگاه

  1. جوادی
    ۳۰ آبان ۱۴۰۰
    | پاسخ
    | پاسخ

    بسیار عالی

  2. مهدی
    ۳۰ آبان ۱۴۰۰
    | پاسخ
    | پاسخ

    بسیار زیبا و آموزنده مرسی

    • محسن ارجمندی
      ۳۰ آبان ۱۴۰۰
      | پاسخ
      | پاسخ

      ممنون از ارسال دیدگاه

  3. hamid
    ۳۰ آبان ۱۴۰۰
    | پاسخ
    | پاسخ

    مطلب جالبی بود اوضاع ارجمند قدیم خراب بوده ظاهرا

  4. مهسا
    ۳۰ آبان ۱۴۰۰
    | پاسخ
    | پاسخ

    جالب بود ممنون

  5. ارجمندی
    ۳۰ آبان ۱۴۰۰
    | پاسخ
    | پاسخ

    عالی

  6. اکبر آکو
    ۲۵ آذر ۱۴۰۰
    | پاسخ
    | پاسخ

    کمی تخیلی بود

  7. متينفر
    ۳۱ فروردین ۱۴۰۲
    | پاسخ
    | پاسخ

    سلام دست شما درد نكند گزارش مستند خوبى بود
    متاسفانه اطلاعات كمى از اين منطفه بكر ( قزقانچاى ) وجود دارد و انچه هست خيلى شفاف نيست ، در حالى كه منطقه بسيار مستعد گردش گرى و سياحت طبيعت است و با توجه به احداث سد نمرود ظرفيت بسيار بالايى براى هر نوع فعاليت دارد ، چشم انداز و اينده بسيار خوبى براى منطقه در پيش است ،

    • محسن ارجمندی
      ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
      | پاسخ
      | پاسخ

      ممنون که وقت گذاشتید و خوندید

  8. حسام
    ۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
    | پاسخ
    | پاسخ

    عالی وجالب شعری هم بعدسفراونجاسرایید ناصرالدین شاه اگردارید بفرستید

    • محسن ارجمندی
      ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
      | پاسخ
      | پاسخ

      ممنون از لطف شما

ارسال دیدگاه